1- دانشجوی دکتری، گروه فقه و مبانی حقوق اسلامی، واحد تهران شمال، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران.
2- استادیار، گروه فقه و مبانی حقوق اسلامی، واحد تهران شمال، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران (نویسنده مسئول). ، vahedyarijanyounes@gmail.com
3- استادیار، گروه فلسفه و کلام اسلامی، واحد تهران شمال، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران.
چکیده: (465 مشاهده)
دو مساله بنیادین در باب حکومت اسلامی وجود دارد:۱-جایگاه فقهی حکومت اسلامی۲-نقش مردم در حکومت اسلامی. پاسخهای مختلف و متنوعی به دو مساله مذکور داده شده، به طوری که نوع پاسخ ارائه شده می تواند مشروعیت یا عدم مشروعیت را در پی داشته باشد. در بین متفکران اسلامی نیز رویکردهای گوناگونی به این دو مسأله وجود دارد بطوری که برخی قائل به تحریم برپایی حکومت در زمان غیبت و در مقابل برخی عقیده بر تداوم اوامر اجتماعی الهی و وجوب برپایی آن را دارند و بر این اساس هر کدام ساختار خاصی از قدرت سیاسی را در طول تاریخ اسلام عرضه می دارند. اما در اسلام حقیقی، که در حکومت انبیا و جانشینان راستینشان نمود عینی پیدا کرده است، رویکرد حضور مردم در تشکیل و بطن حکومت پررنگ میباشد. به همین جهت سیستم و روش حکومتی که به تبع آن پاسخها بیرون داده شده است، بیشتر متمرکز بر نقش اصلی مردم در حکومت و اعطا قدرت سیاسی به آنان است و این امر در اسلام شیوهی حکومت را بیرون میدهد و از آن حمایت به عمل میآورد، بطوری که مردم سالاری دینی را به مثابه عمدهترین ساز و کار ممکن جهت تحقق این هدف(برپایی حکومت و تداوم آن) برمیگزیند. با توجه به گزاره های ذکر شده پژوهش فوق این هدف را دنبال می کند که بر پایی حکومت اسلامی در زمان غیبت مشروع بوده و در تشکیل و استمرار، وابستگی تنگاتنگی با دموکراسی دارد. پژوهش با روش تحقیق توصیفی- تحلیلی انجام شده است.
نوع مطالعه:
پژوهشي |
موضوع مقاله:
بالینی دریافت: 1400/9/15