1- دانشجوی دکتری گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد زاهدان، دانشگاه آزاد اسلامی، زاهدان، ایران.
2- استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد زاهدان، دانشگاه آزاد اسلامی، زاهدان، ایران (نویسندۀ مسؤول) ، M.salari11@yahoo.com
3- استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد زاهدان، دانشگاه آزاد اسلامی، زاهدان، ایران.
چکیده: (254 مشاهده)
در آثار خواجوی کرمانی، همواره شاهد سیمای ناخوشایند و فریبکار دنیا هستیم. این نگرش، با آن چه در مکتب های عرفانی مشاهده می شود، همسو است؛ اما آنچه مخاطب را به بازنگری این نگرش فرا می خواند، همسویی غیر قابل انکاری است که دیدگاه مطرح شده در آثار خواجو را به نحوۀ مطرح شدن دنیا در نهج البلاغه پیوند می زند. آن چه در نهج البلاغه دربارۀ دنیا روایت شده، بیانگر طرد و نکوهش آن از جانب مولای متقیان است، نگرشی که در قرآن، کتاب آسمانی مسلمانان، بدان شدت، به آن پرداخته نشده است و البته این به معنای مغایرت اندیشه ی امام علی(ع) با تعالیم قرآن نیست؛ بلکه اقتضای شرایط اجتماعی است که امام را به نگارش چنین دیدگاهی سوق داده است. در این مقاله برآنیم تا نگرش علی (ع) در نهج البلاغه را با دنیاگریزی در آثار خواجوی کرمانی تطبیق دهیم. این مقاله به شیوۀ توصیفی – تحلیلی و و با روش کتابخانه ای انجام خواهد شد. هدف از انجام تحقیق بررسی همسانی ها و ناهمسانیهای نگاه خواجوی کرمانی در آثارش به دنیا با نگرش نهجالبلاغه به دنیا خواهد بود. پرسش اصلی تحقیق این است که دنیاگریزی در آثار خواجوی کرمانی تا چه حد تحت تأثیر نهجالبلاغه بوده است. نتایج تحقیق نشان میدهد خواجوی کرمانی که با نهج البلاغه و کلام علی (ع) آشنا بوده است همانند او دنیا را بی ارزش، فریبنده، ناپایدار و ظلمانی توصیف می کند و از دل بستن به آن نهی میکند.
نوع مطالعه:
پژوهشي |
موضوع مقاله:
بالینی دریافت: 1401/9/9